هنر معاصر و مجموعه‌داری

در دنیای هنر معاصر تعامل و تقابل دو مقوله هنر و سرمایه‌داری بر کسی پوشیده نیست، اما با این وجود به نظر می‌رسد هنر بدون سرمایه امکان حیات ندارد و سرمایه‌داری نیز نیازمند هنر است و بخشی از سرنوشتش با آن پیوند خورده است. از طرفی در دهه‌های اخیر، جهان هنر معاصر به اشکال مختلف دچار دگرگونی گردیده و فراتر از همه، موقعیت فرهنگی آن به نحو فزاینده‌ای رشد کرده است و بیش از هر دوره تاریخی دیگری در گالری‌ها، موزه‌ها، فضاهای خصوصی و غیرخصوصی، دوسالانه‌ها و خلاصه اینکه هر کجا که تصورش را بکنید هنر عرضه می‌شود. امروزه هنر، عرصه وسیعی است با دری گشوده به روی هر کسی که مایل است فردیت، سلیقه، روزآمدی ، شناخت فرهنگی، ارتباط اجتماعی ، شهرت، ثروت و یا تمایلش را برای تجربه زندگی غنی‌تر تثبیت کند.

فرهنگ واژگان هنر قرن بیستم بازار هنر معاصر را نظامی مرکب تعریف می‌کند که به سطوح مختلف (جهانی، ملی، محلی) تقسیم شده است و پیرامون نظام گالری‌های خصوصی ساخت یافته و جریان تولید، توزیع و فروش تولیدات هنری را نمایندگی می‌کند. بازار هنر معاصر از چنان بزرگی و پیچیدگی برخوردار است که می‌توان آن را به صورت گروهی از عوامل دارای ارزش و اعتبار متفاوت در نظر گرفت که با ساختاری مناسب و مقاصد تجاری یا فرهنگی کالاهای هنری عرضه می‌کنند. کالاهایی با محتوای نمادین که برای رفع نیازهای زیبایی‌شناختی و فرهنگی افراد هستند و می‌توانند جلوه‌ای از قدرت اقتصادی مصرف‌کننده نیز باشند. هنر معاصر در قالب‌های متفاوتی همچون نقاشی، ویدیو آرت، هنر دیجیتال، طراحی، هنر اجرا و هنر چیدمان و … عرضه می‌شود.

هنر معاصر در واقع ضرورتاً محصول فرآیند ساختن و تولید عملی نبوده، بلکه نتیجه اندیشه، باریک‌بینی و چالش نظری است و جوهر ذاتی این تحول جابجایی تمرکز هنر از دغدغه‌های درونی آن بر مسائل بیرونی از جمله گفتمان‌های نظری و مفهومی مربوط به خود رسانه یا موضوعاتی خارج از قلمروی هنر است. در این تحول اثر هنری نه در کیفیات ظاهری و تاثیرات ادراکی، بلکه در چالش‌های انتقادی و اشارات تئوریک تبلور می‌یابد.

در دهه‌های اخیر، هنر مدام به عنوان موضوعی مرکزی در رسانه‌های سراسر جهان مورد بحث قرار می‌گیرد و پوشش دامنه‌دار هنر معاصر توسط رسانه‌های عمومی نشانگر جاذبه‌های آن است. بازار خرید و فروش هنر معاصر نیز با سالهای پیش، تفاوت بسیاری کرده و عملا به کسب‌و‌کاری جهانی تبدیل شده است و گالری‌های موفق، حراج‌خانه‌ها و مجموعه‌داران علاقه‌مند در چهار گوشه جهان پخش می‌باشند. اکنون بیش از هر زمان دیگری افراد به کارهای هنری مشغول هستند و هنر می‌فروشند و می‌خرند و بخش بزرگی از این رونق را می‌توان به خاطر مشارکت مجموعه‌دارانی دانست که با وجود تردیدهایی که برای بسیاری از عاملان بازار هنر نسبت به آثار جدید وجود داشته، در سالهای اخیر سعی کرده‌اند آثاری را بخرند که با روحیه زمانه‌شان هم‌آوا و منطبق بوده است.

از طرفی علاوه بر اینکه اندازه بازار هنر وسیع‌تر شده ، بیشتر هم در دسترس است؛ و با فراگیر شدن اینترنت، تعداد چشمگیری از آثار هنری، هنرمندان و دیدگاه‌ها در بلاگ‎ها و شبکه‌های اجتماعی عرضه می‌شود و فضای مجازی و وبسایت‌های گالری‌ها ، هنرمندان و دیگر فعالان این حوزه به علاقه‌مندان اجازه می‌دهند که بدون در نظر گرفتن مکان خالق یا فروشنده اثر به آثار هنری و اطلاعات آن دسترسی پیدا کنند. یکی از بزرگترین فواید خرید اینترنتی صرفه‌جویی در زمان است چون با یک تماس انگشت طیف وسیعی از آثار هنری ظاهر می‌شود و مقایسه سریع قیمت‌ها نیز به همین ترتیب میسر است. این در حالی است که همه مجموعه‌داران قادر نیستند در برنامه‌هایشان برای گالری‌گردی یا شرکت در آرت‌فرهای شهرهای دور زمانی بگنجایند. لذا اگرچه که اغلب مردم هنوز نیاز دارند که جلوی یک اثر بایستند و با آن درگیر شوند با این وجود برای برخی مجموعه‌داران، این نوع از دسترسی هم کفایت می‌کند و هرچه خریداران اهل فناوری بیشتر وارد بازار شوند و به دنبال آثار هنرمندان زنده بگردند مسلما به رشد و تقویت هنر معاصر نیز کمک شایان توجهی خواهد شد.

در این میان شورانگیزی و لذت وصف‌ناپذیر کشف، تعقیب و تصاحب آثار هنری چنان اشتیاقی را در عصر حاضر به وجود آورده که روز به روز به تعداد خریداران آثار هنری افزوده می‌شود. برای این اجتماع رو به فزونی، بدست آوردن یک اثر هنری چنان لذتی دارد که با هیچ چیز قابل مقایسه نیست. به گونه‌ای ماجراجویی توأم با شوق است که احساس زنده بودن به انسان می‌دهد و فرصتی است برای بیان فردیت خویش چراکه مجموعه‌داران با انتخاب هنرمندانی که آثارشان را می‌خرند می‌توانند معلومات، بصیرت و میزان روشنفکریشان را بروز بدهند.

از منظر امکانات کمابیش بی‌انتهای آثار هنری در دسترس، گزینه‌های ترغیب‌کننده یک مجموعه‌دار به جمع‌آوری مجموعه‌های هنری می‌توانند در قالب شاخص‌هایی باشند از جمله: هدف‌های شخصی، دوست داشتن و نداشتن‌ها، امکانات مالی، ذکاوت زیبایی‌شناختی، دارا بودن دانش تاریخ هنر و … اما نیرو محرکه مجموعه‌دار هرچه باشد عرصه هنر عرصه وسیعی است و در عرضه پاداش‌های چند لایه‌اش لاجرم در اختیار مجموعه‌دارانی است که به حد کافی بصیرت دارند تا هنرمندان مهم را پیش از شناخته شدن دیگران تشخیص بدهند و همیشه به دنبال خریدن بهترین‌ها هستند.

جمع‌آوری آثار هنری امری است عمیقا شخصی و بازتابی از خود، پس تعجب‌آور نیست که افراد در جمع‌آوری مجموعه‌های خود رویکردهای متفاوتی داشته باشند. برخی با رویکردی مشخص یا با آنچه به آن علاقه دارند آغاز می‌کنند، مانند: جریانی خاص، دورانی تاریخی، نوع مشخصی از هنر، منطقه جغرافیایی، یا ترکیب برخی از این موارد که منجر به اکتشافات و ارتباطاتی در این زمینه می‌شود. برخی دیگر در جستجوی این هستند که کارهای دوره فرهنگی مشخصی را نگهدارند و برخی مجموعه‌داران روی آثار معتبر گرانقیمت متمرکز می‌شوند، در حالی که بعضی دیگر به دنبال هنرمندان نوپا هستند. البته در این میان مجموعه‌دارانی هم وجود دارند که تک آثاری را خرید می‌کنند که صرفا توجه‌شان را از نظر دیداری جلب می‌کند.

افرادی که آثار هنری را خریداری می‌کنند از طرف جامعه و دنیای هنر تحسین می‌شوند و کم نیستند مجموعه‌دارانی که در جستجوی شناخته شدن و تایید و یا تحسین باشند. البته هستند مجموعه‌دارانی هم که تمایل به شناخته شدن ندارند. از طرفی اگر هنرمندی که مجموعه آثارش را انتخاب می‌کنند موضوع یک نقد تحسین‌آمیز در مجلات هنری یا رسانه‌ها قرار گیرد و یا آثارش در یک موزه مشهور نمایش داده شود و یا اثری از وی در حراج به قیمت بالایی به فروش برسد و … بهای کار هنرمند نیز افزایش یافته و در نتیجه مجموعه‌دار هم از نظر مالی و هم از نظر موقعیت فردی ارتقا می‌یابد. همچنین گردآوری در عین حال یک فعالیت رقابتی است و مجموعه‌دار ممکن است از موقعیتی که ثابت می‌کند آنچه بدست آورده بهترین، ناب‌ترین، دست‌نیافتنی‌ترین و با ارزش‌ترین است لذت ببرد. با این وجود برای بسیاری از مجموعه‌داران عمیق‌ترین تجربه‌هایی که هنر نصیبشان می‌کند نه از جهان خارج که از درون خودشان حاصل می‌شود؛ حالی مطلقا فردی، وصف‌ناپذیر و غریزی که اثر هنری مورد نظرشان به آنها می‌دهد.

حال آنکه آثار هنری تنها به وسیله اشخاص جمع‌آوری نمی‌شوند و مجموعه‌داران شرکتی نیز در این زمینه فعالیت دارند؛ چراکه علاوه بر اینکه سرمایه‌گذاری در هنر منجر به متنوع‌تر شدن سبد سرمایه‌گذاری می‌شود، همراهی هنر نیز سکوی قدرتمندی برای تمایز شرکت از رقبای خود است و معیت یک شرکت با هنرهای تجسمی به آن اعتبار و امتیاز می‌بخشد.

شروع گردآوری آثار هنری برای شرکت هم همان اندازه ریسک‌پذیری می‌طلبد که برای یک مجموعه‌دار خصوصی؛ ولی با بودجه‌ای معقول، کمی تجربه و مشاوری مناسب، جمع‌آوری مجموعه‌ای از کارهای هنری چندان دشوار نیست. تصمیم در مورد راه‌اندازی مجموعه هنری در شرکت، تقریبا همیشه از بالا صادر می‌شود. ایده اولیه از جانب صاحب‌کاری می‌آید که شوری در سر دارد و از زمانی که در مورد شکل دادن به مجموعه هنری تصمیم گرفته شد، برای نگهداری و بزرگتر کردن آن دقت نیاز است و از آنجا که معمولا مدیران و شرکای عمده شرکت‌ها زمان، اطلاعات و ارتباطات لازم را برای یافتن و ارزیابی کیفی کارهای مجموعه‌شان ندارند، معمولا از مشاوران این حوزه یاری می‌خواهند. در برخی موارد وقتی مجموعه‌ها به اندازه کافی رشد می‌کنند یا شرکت اهداف بلند‌پروازانه‌ای دارد این الگو را می‌توان به واسطه استخدام هنرگردان (کیوریتور ) درون شرکتی به درجه اعلا رساند.

وقتی صحبت از مجموعه شرکتی به میان می‌آید، دیگر سلیقه شخص یا گروه کاری در میان نیست، بلکه کار بر محور هویت و برند شرکتی می‌چرخد. به نوعی مجموعه موجود همیشه نماینده شرکت است و انتخاب مجموعه باید به گونه‌ای شکل گیرد که خلاقانه این هویت را بازتاب دهد. بانک‌ها و مؤسسات مالی که آثار هنر معاصر را جمع‌آوری می‌کنند اغلب می‌خواهند کارهای هنرمندان جوان و ماجراجو را دیوارهای خود بیاویزند تا از برخی خصوصیات تداعی‌کننده این کارها مانند تازگی، پویایی، خلاقیت، برازندگی و … بهره ببرند.

از طرفی دیگر موضوع مسئولیت اجتماعی ( CSR) یکی دیگر از دلایل ورود شرکت‌ها به مجموعه‌داری است . این اصطلاح به مخارج و فعالیت‌های گوناگونی دلالت دارد که در زمینه‌های مختلف اجتماعی بکار گرفته می‌شود که حمایت از هنرمندان و جامعه خلاق نیز جزئی از آن محسوب می‌گردد. این نکته امتیاز مجموعه‌های هنر معاصر بر مجموعه‌های تاریخی را متذکر می‌شود. چراکه اگر چه خرید آثار هنرمندان جوان و آزمون‌پس‌نداده خالی از ریسک نیست اما شرکت با این کار حمایت خود را از هنرمندان نوپا به نمایش می‌گذارد هنرمندانی که ممکن بود بدون حمایت شرکت نتوانند به کار خود ادامه دهند.

در پایان اینکه در مجموعه‌داری هنر معاصر چه حقیقی و چه حقوقی، این نکته درست است که خرید آثار هنر معاصر و بالاخص هنرمندان کمتر شناخته شده با ریسک همراه است، اما می‌توان این آثار را با قیمت‌های منطقی تهیه نمود و با انتخاب‌های دقیق و اندیشمندانه کسب سود نمود.

سوی دیگر این کنش اجتماعی نیز محافظت و انتقال درست لذتهای حاصل از تصاحب مجموعه‌هاست که شایسته است به آن توجه شود. گردآوری هنر و به ویژه هنر معاصر کوششی است که به زندگی هموارتر هنرمندان معاصر در حال و آینده و جلوگیری از نابود شدن کارهایشان می‌انجامد. چراکه آثاری که به مجموعه‌ها راه می‌یابند غالبا ماندگار می‌شوند و آثاری که این شانس را ندارند در مرور زمان ناپدید می‌گردند.

همچنین اگر مجموعه‌داران آثارشان را در انحصار خود و پشت درهای بسته نگه نداشته و با دیگران به اشتراک بگذارند، در واقع این عشق و شوق فراوان خود به هنر را با دیگران تقسیم نموده و می‌توانند با نمایش آثار مجموعه خود رسالت بزرگ‌تری را نیز به انجام برسانند و فرصت بهره‌مندی از آثار در مالکیت خود را به دیگر علاقمندان هنر نیز اعطا نمایند . همچنین مجموعه‌داران کاریزماتیک می‌توانند بر خواست و سلیقه مجموعه‌داران نوپا نیز تأثیرگذار باشند و حتی باعث تشویق افراد جدید برای ورود به این عرصه شوند.

در این مسیر آنها که بیشتر می‌دانند باید آثار هنری را از نابودی برهانند و به آنان که نمی‌دانند بیاموزند. حتی اگر کسانی که به تازگی به خرید آثار هنری روی آورده‌اند، ارزش فرهنگی اثر را هم به درستی ندانند باز هم باید روی آوردن آنان به دنیای هنر را گرامی داشت.

درباره نویسنده

دلارام عسگری، مدرس و پژوهشگر اقتصاد هنر و مشاور کسب و کارهای هنری